شناسهٔ خبر: 27681 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

احسان شریعتی: تفکر عاملان خشونت در فرانسه بازمانده تفکر جاهلی است

در جامعه مسلمانان فرانسه اقشار خاصی به قرائت‌های افراطی روی آورده‌اند. ما برای فهم این گرایش نیازمند درک وضعیت اجتماعی و تاریخچه مهاجرت آنها هستیم. مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، این اقشار را آماده پذیرش ایدئولوژیهایی می‌کند که به آنها هویت و شخصیت می‌بخشد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایسکانیوز؛ حملات خشونت بار دیروز در پاریس به نشریه فکاهی «شارلی ابدو» با واکنشهای گسترده‌ی اهالی رسانه و قلم همراه بوده است. نفی و تقبیح این دست رفتارهای خشونت‌بار و جریانهای «فکری» حامی آنها ضرورتی انکار ناپذیر دارد. اما در کنار تقبیح این جریانها ما نیازمند شناخت و ریشه‌یابی آنها  هستیم.

دکتر احسان شریعتی که خود سالها در فرانسه سکونت داشته و به جریان‌های فکری و فرهنگی جهان اسلام نیز اشراف دارد، در گفتگو با ایسکانیوز، توضیحاتی را در باب ماهیت این جریان مطرح می کند:

 

سید محمد یارندی: پرسش از ماهیت اسلام و رابطه آن با خشونت از نخستین پرسشهایی است که در رابطه با این فاجعه و فجایع مشابه طرح می‌شود. آیا در اسلام استعداد یا استعدادهایی برای چنین برخوردهای خشونت‌باری وجود دارد یا اشکال از اعوجاج در قرائت عاملان چنین فجایعی است؟

 

ظهور اسلام در بافتاری است که امروز از آن تحت عنوان جاهلیت نام برده می‌شود. اسلام بسیاری از نگرشهای حقوقی و تفکرات حاکم بر مناسبات سیاسی-اجتماعی آن دوران را متحول کرد. با این وجود، بخشی از حقوق و رخدادهای تاریخی پیش‌آمده به آن دوران متعلق است. اسلام در ذات خود دارای جهان بینی پیشرو و روشی اجتهادی است که اکنون نیز باید در زمینه‌های گوناگون فکری و اجتماعی به کار برده شود. اما متاسفانه عده‌ای با استناد به شیوه زیستی در آن دوران، قرائت‌های قهقرایی و بزه‌کارانه از اسلام به دست می‌دهند. این قرائت‌ها به ویژه در برخورد سنت و مدرنیته و شُک فرهنگی حاصل از آن شدت گرفته است. به گونه‌ای که ما شاهد یک نوع هویت‌گرایی و بازگشت به گذشته در پاره‌ای از قرائتها از اسلام هستیم که در اصل واکنشی هستند به این شُوک فرهنگی.
 

عاملان این فاجعه از میان مسلمانان مهاجر در جامعه فرانسه برخاسته‌اند. آیا ممکن است توضیحاتی را درباره قرائت‌های حاکم در این اقلیت ارائه کنید؟
در جامعه مسلمانان فرانسه اقشار خاصی به قرائت‌های افراطی روی آورده‌اند. ما برای فهم این گرایش نیازمند درک وضعیت اجتماعی و تاریخچه مهاجرت آنها هستیم. مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، این اقشار را آماده پذیرش ایدئولوژیهایی می‌کند که به آنها هویت و شخصیت می‌بخشد. تا اینجا، ماجرا قابل درک است. اما متاسفانه در سالهای اخیر، در میان این اقشار گرایشی به نگرشهای بنیادگرایانه (که البته واژه دقیقی نیست و بهتر است به جای آن «سنت‌گرایی رادیکال سیاسی» به کار برده شود) دیده می‌شود.
این جریان در اهل سنت قوت گرفته است و ما در تشیع هم سابقه چنین نگرشهایی را به خصوص بعد از انقلاب داریم. اما این قرائت‌ها چون تجربه شده‌اند دیگر جاذبه‌ای خود را در میان ما از دست داده‌اند. اما در میان اهل سنت کشش به این جریانات همچنان وجود دارد. زمینه اقتصادی و اجتماعی محلاتی که مسلمانان مهاجر در آن ساکنند که درگیر فقر و اعتیاد است به این مشکل دامن می‌زند. بهانه‌هایی همچون مسئله فلسطین، دخالت غرب، دیکتاتورهای نظامی دست‌نشانده و مانند آن نیز وجود دارد. به خصوص این پرسش که چرا علی رغم ثروت مادی، جهان اسلام دچار چنین انحطاطی‌ شده، حال آنکه در گذشته دارای برتری سیاسی و نظامی بوده است، سودای بازگشت به گذشته را تقویت می‌کند.
در این بستر است که تمایل به احیا خلافت قدرتمند در میان بخشی محدود از آن اقشار مهاجر تقویت می‌شود. در این نگاه باید دوباره خلافت گسترده گذشته را زنده کرد تا عظمت از دست رفته را باز یافت. اما باید توجه داشت که در برابر این گرایش، نگاه امثال اسد‌آبادی، اقبال، طالقانی، بازرگان و... هم وجود دارد که به دنبال روشی علمی و عصری برای یافتن راه‌حلی بومی و درون‌زا است.
 

آیا در میان جامعه مسلمانان مهاجر فرانسه نیز چنین چهره‌های تحول‌خواهی وجود دارند؟
بله. هم در دوران انقلاب الجزایر و هم در دوران کنونی چنین چهره‌هایی وجود داشته‌اند. حتی مجلاتی به زبان عربی چاپ می‌شوند که در آن نظرات این متفکران طرح می‌شوند. تا جایی که ما شاهد قرائت فرانسوی و جمهوری‌خواهانه از اسلام هستیم.
 

بله اما مسئله تنها وجود این جریانها نیست. آیا چنین جریاناتی نفوذی نیز در میان مسلمانان مهاجر دارند؟
بله اتفاقا این جریان است که جریان غالب است. متفکرانی همچون طارق رمضان در میان جوانان مهاجر صاحب نفوذند. این نفوذ تنها محدود به حلقات فکری و دانشگاهی نیست. آثار هنری مانند موسیقی رپ اعتراضی مسلمانان بازتابی از این اعتراض است.  اما جریان اقلیت افراطی داری تحرکات رسانه‌ای است که متاسفانه نگرش تحول‌خواه اکثریت را تحت الشعاع قرار می‌دهد.
جریان افراطی و حاشیه‌ای با جذب افرادی که احیانا حتی ممکن است دارای اختلالات روانی نیز باشند، چنین فجایعی را به وجود می‌آورد که بازتاب گسترده دارند. در همین جریان اخیر هم یکی از افراد بی‌خانمان بوده و دو نفر دیگر در سفر به خاورمیانه و آشنایی با جریانهای افراطی به چنین اقدماتی دست زدند. بنابراین این افراد حتی اگر گرایش سیاسی هم نداشتند، ممکن بود گرایشهای بزه‌کارانه داشته باشند.  متاسفانه این بزه‌کاری در اینجا رنگی دینی گرفته است.
 

به عنوان سوال آخر، آیا این وقایع در تقویت جریان راست افراطی فرانسه موثر خواهند بود؟
متاسفانه بله. جریان راست افراطی که ممکن است پوسته‌های متفاوتی داشته باشد اما دارای ذاتی نژادپرستانه است، تقویت خواهد شد. این واقعه به خارجی ستیزی و تنفر فرهنگی دامن می‌زد و تاثیرش از راست فراتر خواهد رفت و جریانهای دیگر را هم درگیر خواهد کرد.

نظر شما